علوم تلفیقی استاد الهی

تلفیق آموزشهای استاد الهی با علوم آکادمیک، همچون زیست شناسی، ژنتیک و فیزیک ذرات.

توجه!

قابل توجه دوستان و علاقمندان مقالات پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان !

همه مقالات این پژوهشکده دارای شناسنامه هستند. به ویژه مقالات این وبلاگ دارای کد ویژه نیز می باشند. برای استفاده از این مقالات که برای اولین بار در جهان ارائه می شوند، حتمن لازم است شناسنامه آن، که شامل « نام محقق، منبع و کد آرشیو در پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان» می باشد را بطور کامل، همانطور که در انتهای هر مقاله آمده است، ارائه نمایید. در غیر اینصورت این مسئله می تواند پیگرد قانونی به همراه داشته باشد. با سپاس

گروه تحقیق و بررسی پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان


۱۱ دی ۱۳۹۸

مبحث دوم: آفرینش – ایجاد موجودات در سیاره زمین - قسمت هشتم

 مرحله بشری- بخش اول  

(مقاله صوتی در انتهای صفحه)

مقدمه
قبل از تشریح سازوکار و نحوه ایجاد روح بشری، لازم می دانم به یک نکته اشاره کنم و آن اینکه این بخش را از کتاب «انسان از دیدگاه دانشگاه سیرکمال» می آورم، زیرا در کتاب «زیست شناسی بعد دوم» نکات کلیدی زیادی مورد بررسی قرار گرفته اند که هنوز مایل نیستم این نکات بسیار مهم را در اختیار عموم قرار دهم. فکر می کنم دلیل این امر برای ارباب خرد معلوم باشد. در اینجا فقط لازم می دانم یک اصل علمی بسیار مهمی که هنوز نوع انسان در سیاره زمین از آن بی اطلاع می باشد را برای اولین بار روشن سازم و آن اینکه:س 
س" هر مقام شامخ باطنی که برای اولین بار مجهولی را از معضلات مربوط به علم و دانش بشری معلوم سازد، آن علم، دارای یک کد غیرقابل تغییر می شود. بدین شکل هرگاه شخص دیگری از آن علم استفاده کند و سعی نماید که آن را به نام خود تمام کند، در دستگاه قضائی کائنات، این امر به عنوان یک عمل منفی فعال خواهد شد. زیرا درست مانند این دنیا که کشفیات یک شخص، که به ثبت رسیده اند، نمی توانند توسط افرادی دیگر به تملک درآیند، کشفیات بزرگان معنوی نیز به همین شکل، ثبت است و همانطور که گقته شد، هر کشف، دارای یک کد مخصوص می باشد. برای روشن شدن مطلب، می توان کشفیات استاد الهی را در ارتباط با نحوه ایجاد ساختار جهان هستی در نظر گرفت که دارای یک کد ویژه و منحصربفرد می باشد. برای مثال کد«استاد الهی» . در این حال هرکس این مطالب را به عناوین مختلف ارائه دهد و یا تجزیه و تحلیل نماید، کد «استاد الهی» سریعن معلوم خواهد ساخت که این کشف به استاد الهی متعلق است و اگر آن شخص ارائه دهنده آن علم، قصد تصاحب آنرا داشته باشد، ابتدا در عالم معنا و روزی در زمین نیز رسوا خواهد شد.س 
از طرف دیگر، اشخاصی که از طرف خود استاد الهی مجاز به تجزیه و تحلیل کشفیات ایشان شوند، کد ویژه دیگری نیز بعد از کد «استاد الهی» در کنار آن قرار خواهد گرفت. برای مثال همه مقالاتی که من، بخصوص در بخش علوم تلفیقی نوشته ام، دارای کد «استاد الهی» می باشند و در کنار آن، کد نام من نیز قرار دارد. حال اگر اشخاصی بدون آنکه به منابع مقالات ما و نام صاحب اصلی آن علم و همینطور نام پژوهشگر، اشاره کنند و به نوعی این علم را بخود نسبت دهند، هم در جهان کوانتمی دیگر و هم در این دنیا دستشان رو  خواهد شد. این امر در مورد همه صدق می کند.ر 
به زبان کامپیوتری می توان بسادگی گفت، در هدر[1] هر مقاله ما، دو کد «استاد الهی» به عنوان کاشف این دانش و «شخص دوم» به عنوان مفسر و تحلیلگر این علم، ثبت کیهانی شده است. "س
گذشته از آن، استفاده از اطلاعات تحقیقاتی دیگران، بدون ذکر کامل منبع آن، سرقت و یک بی اخلاقی مسلم محسوب شده، خبر از بی مایگی شخص سارق دارد. زیرا هدف چنین اشخاصی، کمک به نوع انسان برای شناخت حقیقت نیست، بلکه مقصود، سودجویی و احتمالن کسب شهرت با نوشتن کتابهای متعدد، با استفاده از دسترنج دیگران است. کاری که در این دوره، متاسفانه به کرات به وقوع پیوسته است.س
جمع بندی روح حیوانی
همانطور که در مقالات متفاوت پیش عنوان شد، مرحله حیوانی در وهله اول، استخوان بندی و اسکلت سازی را به اجرا درمی آورد که دانش ساخت و تشکیل آن را از مرحله جمادی با خود دارد. این امر مربوط است به مقوله هومولوگی و آنالوگی و نژاد آن حیوان. در وهله دوم، پدیده رشد به شکل تقسیم سلولی از طریق پروسه بیان ژن بکار گرفته انجام می شود. دانش چگونگی بکار افتادن این مکانیزم، از مرحله گیاهی کسب شده است، اما در مرحله حیوانی، این امر به کمال خود رسیده است. این دو خصیصه، یعنی اسکلت سازی و رشد، از اساسی ترین عوامل برای ایجاد موجودی می باشد که بی نقض ترین شکل خلقت، یعنی بشر در سیاره زمین است. در واقع در همه مراحل پیش از مرحله بشری، ارواح می آموزند که چگونه می توان موجودی مانند یک بشر که از نظر بیولوژیک در سیاره زمین یک شاهکار محسوب می شود را شکل داد. از این منظر می توان ادعا نمود که ایجاد همه نوع خلقت، تا قبل از ایجاد بشر، تنها تلاشی برای اندوختن تجربه در ایجاد موجودات است که در هر مرحله و سطوح بیشمار، تنها بطور ناقص به انجام می رسد. با این وصف، در ایجاد نمونه هایی از حیوانات که نوع ناقص یک بشر محسوب می شوند، به مرور تجربه کسب می شود. در این مسیر، در مرحله حیوانی، صفات مختلف به تدریج بروز کرده به نهایت پختگی خود  می رسند که مکانیزم آن در مقاله گذشته در مورد مرحله حیوانی، تشریح شد. برای یادآوری، تنها به یک مثال اکتفا می شود.س 
فاخته پرنده ای است که نه لانه می سازد و نه از تخمهای خود مراقبت می کند. این پرنده، لانه پرنده های دیگر را تحت نظر می گیرد و به محض آنکه مادر، تخمهای خود را برای مدتی کوتاه رها کند، فاخته یکی از تخمهای آن لانه را نابود می کند و یک تخم در آنجا، میان تخمهای دیگر می گذارد و سریع فرار می کند. به عبارت ساده تر، فاخته از دسترنج پرندگان دیگر به حیات نوع خود تداوم می بخشد. این عمل، چندین صفت منفی را در خود دارد. از جمله: نیرنگ، نقض حقوق دیگران، سوء استفاده و صفاتی مانند آن. درست همانند این صفات را در برخی از انسانها نیز می توان مشاهده نمود. با این وصف بطور خلاصه می توان چنین نتیجه گرفت:س
س " همه اَشکال موجودات، در سیاره زمین، در هر سه مرحله جمادی، گیاهی و حیوانی، انواع ناقصی هستند که در حال کسب تجربه برای ایجاد برترین نوع خلقت در زمین، یعنی نوع بشر، می باشند. زیرا هدف، فقط ایجاد نوع بشر است که دارای یک ماموریت و مسئولیت بسیار مهم و منطقی می باشد که جزو قوانین ازلی خلقت بوده است که از طرف مبدا خلقت به «ماهیت» داده شده است."س
با تشریح نوع بشر و نحوه ایجاد آن و همینطور با بررسی نوع انسان، با اهمیت این مسئولیت و ماموریت آشنا خواهیم شد.س

بشر، انسان
این مطلب را در چندین مقاله که در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان انتشار یافت، توضیح داده ایم. در اینجا فقط بطور مختصر به تفاوت مابین این دو پدیده بسنده می شود.س
س-در دانشگاه سیرکمال استاد الهی، بشر به موجودی اطلاق می شود که در بعد کوانتمی خود، تنها دارای یک قطب می باشد. این قطب، روح بشری نام دارد که به تشریح نحوه ایجاد، و طرز کار و مکانیزم آن در این مقاله و مقالات آتی پرداخته خواهد شد.س
س- در دانشگاه سیرکمال استاد الهی، انسان به موجودی اطلاق می شود که در بعد کوانتمی خود، دارای دو قطب می باشد. این دو عبارتند از روح بشری و روح ملکوتی. از ادغام این دو با یکدیگر، مجموعه ای ایجاد می شود که «خودیت حقیقی» و یا «خودیت واقعی» نام گرفته است. این مطلب در مقالات آتی، زمانی که به تشریح مرحله انسانی بپردازیم، بررسی خواهد شد.س

روح بشری
تشکیل روح بشری
برای آنکه بتوانیم نحوه تشکیل روح بشری را بطور جامع، اما مختصر تشریح نماییم، لازم است اثرات ۷ عامل خلقتی مورد بحث استاد الهی را در این روند مورد بررسی قرار دهیم.س

هفت عامل خلقتی
س" دو دسته عوامل کلی در سرنوشت اشخاص دخالت دارند: عوامل طبیعت و عوامل روحی.س
عوامل طبیعت عبارتند از:س
 س۱- عوامل ارثی خونی تا سه پشت (اجداد ثمانیه)، به نحو خاص در صفات خلقتی و به نحو عام در طبیعت و مقتضیات ذاتی.س
س۲-  فکر پدر و مادر هنگام انعقاد نطفه.س
س۳- غذائی که نطفه از جوهر آن تشکیل شده است.س
س۴- غذائی که در شکم مادر، به جنین تزریق می‌شود.س
س۵- زمان و مکان بدنیا آمدن طفل (کجا و چه وقت).س
س۶- با چه غذا و در چه محیطی تربیت و پرورش پیدا می‌کند.س
(۷- عوامل روحی (روح ملکوتی)، همان مشیت الهی است"...... (استاد الهی، آثارالحق ۱، گفتار ۷۶۷

عامل تغذیه پدر و مادر در ایجاد تخمکها و اسپرم های ضعیف و یا متناسب، در بدن مادر و پدر، از عوامل شناخته شده در علوم طبیعی نیز می باشند. اما در بررسی های علمی، فقط به اثرات مادی این امر پرداخته می شود. برای مثال، اورگانیک بودن و یا استفاده از دانه‌ها و محصولات کشاورزی با پوسته کامل آن، برای مادران باردار، غذایی مناسب محسوب می‌شوند که می توانند اثری مطلوب بر جنین بگذارند. پرهیز از استرس، پیاده روی در فضای باز و استفاده از هوای کوهستان، دریا و جنگل نیز از دیگر اثرات مفید محیطی       می باشند.س
 در آثار استاد الهی، علاوه بر نکات یاد شده فوق، به موارد دیگری نیز پرداخته می شود که در علوم آکادمیک، هرگز مورد پژوهش قرار نگرفته اند. از جمله آنکه، وجه پرداخت شده برای آن اغذیه از چه طریقی کسب شده باشد.س
با این وصف می‌توان دریافت که کسب درآمد از راه درست و بی غل و غش، نه تنها از طرف پدر و مادر بلکه حتی از اجداد سه نسل پیش، از هر دو طرف پدر و مادر، در کیفیت ایجاد اسپرم و تخمک و عمل لقاح موثر است. از آن گذشته، کیفیت مادی محصولات غذایی نیز در این امر موثر می باشند. از طرف دیگر از آنجا که اثرات همه آنچه در یک محیط مشخص اتفاق افتاده است، حتی در بافتهای دیوار و در و پنجره و اشیاء آن محیط، ثبت و ذخیره می‌شوند، نوع انرژی موجود در آن محیط نیز بر لقاح جنین و تولد نوزاد اثر می‌گذارد.س
صفات ژنتیک انتقال یافته از سه نسل پیش، یعنی ۱۲ عامل خونی از اجداد مرد و زن، همراه با دو عامل خونی پدر و مادر نیز از مطالبی است که علم ژنتیک بدان واقف است، اما باید بیاد داشت، زمانی که استاد الهی، هفت عامل خلقتی، مخصوصن مورد انتقال صفات از نسلهای قبل را ارائه داد، علم ژنتیک یا دوران جنینی خود را طی می نمود و یا اصولن هنوز موجود نبود.س
در صفحات پیش رو، عوامل ژنتیک، مورد بررسی دقیق تر قرار خواهند گرفت.س
سومین عامل از این ۷ عامل خلقتی که در اولین قدم در تولید مثل، یعنی مقاربت جنسی موثر است، فکر پدر و مادر در این زمانِ به خصوص می باشد. این امر مربوط می‌شود به تاثیر انرژی بر روی ماده و از آنجا که امریست شناخته شده، از بحث پیرامون آن خودداری می‌شود.س
در بعد کوانتمی اما، مجموعه ای از ابرهای کوانتمی حیوانی کمال یافته، جذب یکدیگر شده، عمل لقاح را تحت کنترل گرفته، سامان می دهند. برای بررسی دقیق تر این مطلب و برای مشخص شدن محل جذب این پتانسیل ها، باید به موارد زیر توجه داشت:س
س-اول آنکه یک ابر کوانتمی بشری، در پروسه ای بسیار پیچیده از فعل و انفعالات جذب و دفع، در مقطع جمادی، نحوه ایجاد استخوانبندی و در مرحله گیاهی، نحوه ایجاد رشد و نمو را آموخته، آزموده و به مرحله اجرا در آورده است تا در مرحله حیوانی بتواند صفات و امیال ویژه خود را در کالبد حیوانات متعدد بروز داده به کمال برساند.س
س- در مسیر یاد شده فوق، از یک نقطه بخصوص به بعد، یعنی جایی که پای کروموزومها به میان می‌آید، تنها راهی که برای ابرهای کوانتمی، برای تناع بقاء باقی می‌ماند، آموختن نحوه نقشه خوانی و با کلام ساده تر، کار بر روی کروموزومهای جنسی می باشد تا از این طریق، تولید نسل بعد را برعهده بگیرد و در مراحل بعدی رشد و نمو، نسخه برداری از روی ردیف ژن‌ها را به انجام رساند.س
در این رابطه میدان کسب تجربه برای روح، از گیاهان دارای کروموزوم شروع می شود که دارای ساختاری ساده می باشند و تا تکمیل یک روح بشری، گسترش می یابد که قادر است پیچیده‌ترین و تکامل یافته ترین کالبد، یعنی جسم یک انسان را در دو نوع مونث و مذکر ایجاد نموده، بقای آنرا تحت کنترل بیولوژیک خود در آورد.س
در این ارتباط باید متذکر شد که کروموزوم ها از ابتدای خلقت، یعنی از نقطه صفر که خلقت نوع بشر آغاز شد، بدون دخالت سیستم علت و معلول، فقط برای یکبار ایجاد شدند و پس از آن، تا انتهای موجودیت نوع انسان و باقی کروموزوم دارها، این روح است که نحوه کارکرد با آنها را به مرحله اجرا در می‌آورد و یا در صورت لزوم ، تغییراتی در آن ایجاد می‌کند. کروموزومهای نوع اول را می توان اولین نژاد در زمین دانست. بدیهی است درست از نسل دوم به بعد، کروموزومها دائمن در حال تغییر می باشند.س

س -اثرات ناشی از تغذیه، یقینن بر قدرت و ضعف اسپرم و تخمک موثر می باشند، اما ارواح حیوانی گرد آمده در یک مجموعه، که آن را روح یا ابر کوانتمی بشری پریمر[2]     می نامیم، پروسه را تحت کنترل دارد و این امر، مادر را از نظر روحی بشدت تحت تاثیر قرار می دهد، زیرا دو روح بشری مادر و جنین، در حال رد و بدل نمودن اطلاعات با یکدیگر هستند. حالت ویار و یا حساسیتهای بویایی مادر، مثال بجایی در این ارتباط می باشد. اما این روند در پدر بی‌تأثیر است.س 

س" بنابر این، مناسب ترین محل برای تشکیل روح بشری، محیط بسته شدن نطفه می باشد."س 


یک آزمایش
اگر روزی انسان در سیاره‌ای بدون موجود زنده، مانند سیاره ماه مستقر شود و تصمیم به تولید مثل انسان در این سیاره بگیرد، باید دید که آیا عمل لقاح صورت می گیرد و یا این پروسه دچار اختلالات جدی می شود.س
نتیجه این آزمایش در صورت اول نشان خواهد داد، ارواح حیوانی کمال یافته، جذب ابرهای کوانتمی بشری والدین که بخشی از خودیت حقیقی آنهاست شده، از آنجا روح بشری نطفه را شکل می‌دهند. در این صورت، روح بشری نطفه، تنها از روح بشری پدر و مادر و اثرات حیوانی نهفته در آنها که در مرحله ایجاد سلولهای جنسی، نقش ایفا می کنند ایجاد می‌شود و پتانسیل های حیوانی بطور آزاد در فضا موجود نمی باشند، و یا در این امر بی اثر هستند. در این صورت باید به این سئوال پاسخ داده شود که چه اتفاقی برای ابرهای کوانتمی، درست پس از جدائی آنها از بستر مادی خود رخ می دهد؟
اما اگر صورت دوم به وقوع بپیوندد، یعنی عمل لقاح صورت نپذیرد و یا در این پروسه، اختلال ایجاد شود، در این حال، فرضیه مطرح در این کتاب، آنطور که در سطور زیر خواهد آمد، موثق خواهد بود.س

س -طبق فرضیه ما، ارواح کمال یافته حیوانی در مجموعه ای که آن را ابر کوانتمی یا روح بشری پریمر نامیدیم، گرد آمده و برحسب قدرت و مشخصه های خود، در مرحله ورود تعداد بیشماری اسپرم به داخل رحم، یکی از این اسپرم ها را قوت می بخشد تا بتواند پوسته تخمک را شکافته وارد آن بشود. این ابرهای کوانتمی باید در فضا، آزاد باشند و با اثرات حیوانی مربوط به روح بشری والدین متفاوت هستند. س
در واقع، همین پتانسیل های کوانتمی حیوانی کمال یافته و جدا شده از بستر حیوانی خود می باشند که در مرحله لقاح، کنترل امور را همراه با اثرات هفت عامل خلقتی که بخشی از آن، در ابر کوانتمی اسپرم و تخمک مستتر هستند بدست می گیرند.س
ادعای فوق را می توان با یک مثال به مرحله اثبات نزدیک تر نمود.س
در شرق دور، در بسیاری از کشورهایی مانند هندوستان، تایلند، نپال و چین، برخی از مردم، برای مثال هندوها، گیاهخوار می باشند و این امر برای نسل ها در خانواده آنها رواج داشته است. اگر ما فرضیه ارواح حیوانی آزاد در فضا را نپذیریم، لازم می‌آید که این افراد، حداقل یک نسل بعد از شروع گیاهخواری، قادر به تولید مثل نباشند و یا مشکل تر از آن اینکه، بپذیریم این افراد پس از چند نسل، اصولن دارای روح بشری نباشند، زیرا به عنوان تغذیه، فقط از گیاهان استفاده می نمایند. حال آنکه عملکرد سیستمهای غیر ارادی بدن، مانند سیستمهای عصبی، گردش خون، تنفسی و مانند آن، تنها ناشی از وجود روح بشری است. زیرا همانطور که در صفحات آتی مورد بررسی قرار خواهد گرفت، روح ملکوتی در این رابطه مسئولیتی ندارد.س
این واقعیت که هندو ها همواره پس از چندین نسل گیاهخواری، قادر به تولید مثل می باشند، تئوری ابرهای آزاد حیوانی در فضا را به حقیقت نزدیک می نماید.س
س - با پذیرفتن تئوری فوق، می توان نتیجه گرفت که اثرات حیوانی جذب شده به واسطه تغذیه حیوانی، در مرحله ایجاد سلولهای جنسی موثر می باشند، حال آنکه ابراز وجود مجموعه اولیه روح بشری یا همان ابر کوانتمی پریمر، از مرحله هجوم اسپرمها به تخمک آغاز می‌شود. در این رابطه شاید بتوان با آزمایشهای مناسبی، ردپای روح بشری پریمر را در مراحل ابتدائی تر نیز مشخص نمود. به این امر در کتاب «زیست شناسی بعد دوم» عمیقن پرداخته شده است.س
س - ابر کوانتمی اسپرم و تخمک که حاوی بانک اطلاعاتی مخصوص بخود می باشند و برخی از آن هفت عامل خلقتی بر آنها تاثیر نهاده است، فاکتهای دیگری می باشند که ابر کوانتمی (و یا همان روح) بشری جدید را تشکیل می دهند.س
سه عامل دیگر از ۷ عامل خلقتی، "غذائی که در شکم مادر، به جنین تزریق می شود" ،"زمان و مکان بدنیا آمدن طفل (کجا و چه وقت)" و " با چه غذا و در چه محیطی تربیت و پرورش پیدا می‌کند" مربوط می‌شوند به مراحل بعد از عمل لقاح.س
عامل هفتم‌ و یا همان مشیت الهی مربوط است به استحقاق روح ملکوتی (خودیت حقیقی) و حسابهایی که در ارتباط با سیرکمال، برحسب داده های بانک اطلاعاتی سیستم کارما در برزخ می شود. برای مثال روحی از استحقاق خوبی برخوردار است اما عوامل خلقتی، جسمی را بنا خواهد نمود که برای سیرکمال این روح، مناسب نیست. در این حال، مشیت الهی نقایص را برطرف می نماید تا آن روح در سیرکمال خود با اشکالات غیر متعارفی که درخور او نیست و بی مورد کار را برای او سخت می کند مواجه نشود. در این راستا، ولو آنکه مشکلات ایجاد شده برای یک فرد خاص، درخور اعمال او نیز باشد، مشیت الهی می تواند برخی و یا همه آن مشکلات را تعدیل نموده، یا از میان بردارد. دلیل آن می تواند برای مثال این باشد که آن شخص، در حال پیشرفت روحی قابل ملاحظه ای می باشد و اعمالی از این دست.س 
بنابراین، یک روح یا یک خودیت واقعی ساکن در برزخ، با هر بار زندگی زمینی خود، علاوه بر اثراتی که از روح بشری زندگی قبلی در خود دارد، روح بشری جدیدی را نیز در این زندگی در اختیار می‌گیرد. این امر دو گروه صفات را در برمی‌گیرد.س
باید در نظر داشت که "روح ملکوتی و یا خودیت واقعی معطل در برزخ، جنین خود را تحت نظارت دارد."س

صفات تحمیلی غیر ژنتیک
در اینجا منظور از صفات تحمیلی غیر ژنتیک، صفاتی هستند که از مراحل ماقبل، در ابر کوانتمی بشری پریمر به قوام رسیده و در هنگام به هم آمیختن با ابر کوانتمی ملکوتی، خود را به این روح تحمیل نموده اند.س
در واقع همانطور که توضیح داده شد، صفات عناصر، از مناسبات مابین الکترونها و همینطور الکترونها با هادرونها ایجاد می شوند. همین صفات در مناسبات مابین اتمها و مولکولهای متفاوت، شکل ترکیبی و    پیچیده تر به خود می‌گیرند. این روند در سطوح بیشماری ادامه یافته، در حیوانات، گوناگونی صفات را باعث می‌شود. در اینجا صحبت از انواع الکترومگنتیک[3] می باشد که در کتاب " زیست شناسی بعد دوم" بدان پرداخته شده است.س  
در مرحله بشر، تعداد بیشماری از این پتانسیل های حیوانی، مانند یک قطعه ابر، درهم ادغام شده، مجموعه ای از صفات ترکیبی مثبت و منفی حیوانی را فراهم می‌آورند. نوع صفات، برحسب نوع و تعداد پتانسیل های حیوانی جذب شده، که از کدام حیوان باشند، متغیر است. برای مثال، یک ابر کوانتمی با ۵۵ درصد ارواح حیوانی درنده، مسلمن صفت درنده خوئی را به طرز بارز و آشکارتری در خود دارد.س
این صفت، همراه با باقی صفات حیوانی، در مرتبه اول به ابر کوانتمی بشری جدید، و در مرتبه دوم به یک خودیت حقیقی، و یا به یک روح ملکوتی نوخلقت، تحمیل می‌شود. از آنجا که این صفات، بطور مستقیم مربوط به آن روح نوخلقت و یا یک خودیت واقعی که از برزخ آمده نمی شوند، آنها را صفات تحمیلی غیر ژنتیک می نامیم.س
صفات تحمیلی غیر ژنتیک، از هر دو نوع مثبت و منفی آن، تا با صفات روح ملکوتی در هم نیامیخته اند، حالت غریزی خود را حفظ می کنند. بنابراین، این صفات مربوط می‌شوند به پتانسیل های کوانتمی آزاد حیوانی، که ضمنن به کمال مقطعی خود نیز رسیده‌اند. گرچه جذب صفات حیوانی، از طریق خوردن آن گوشت نیز بر این پروسه تاثیرگذار است. برای مثال در دو دین اسلام و یهودیت خوردن گوشت خوک را حرام می دانند زیرا اعتقاد بر این است که خوک، بیش از هرچیز، قسی القلب است.س

صفات تحمیلی ژنتیک
صفات ژنتیک مربوط به ۱۴ نفر از اجداد سه نسل پیش است که طبق قانون "محدودیت انتقال صفات " یا سه جی[4] (تصویر گرافیکی ۷) در ابر کوانتمی اسپرم (سه نسل،۷ نفر) و تخمک (سه نسل، ۷نفر) قرار دارند.س




در حقیقت، جایگاه بخش روحی این صفات که در اخلاقیات متجلی می‌شوند در روح و همینطور در روان، و صفات مربوط به ساختار بدن مادی، در قالب ژنهای مختلف بر روی ۲۳ عدد کروموزوم و در گامت نر و ماده کد گذاری شده است. برای یک خودیت واقعی که از برزخ آمده، این صفات نیز جزو صفات تحمیلی محسوب می‌شوند.س

صفات تکمیلی (ژنتیک روحی)س
صفات تکمیلی، نتیجه تغییرات مثبت یا منفی، پسرفت یا پیشرفت در سیرکمال است، که یک خودیت واقعی، از آخرین زندگی زمینی و زندگی برزخی خود همراه آورده است. این صفات تکمیل نشده و کمال نیافته، به خودیت جدید انتقال می‌یابند و چون هنوز به مرحله تعادل نرسیده اند، خودیت، در محیط جدید خود و در برخورد با صفات تحمیلی، باید پروسه تعادل آنها را به اتمام برساند. از آنجا که این صفات، از طریق خودیت وارد سیستم جدید (خودیت جدید) می شوند، می توان این نوع انتقال صفت را، ژنتیک روحی نامید. باید توجه داشت که ابر کوانتمی که از مصدر اصلی خلقت، خلق می‌شود، تنها در بدو خلقت خود، روح ملکوتی نامیده می‌شود. این روح پس از آنکه برای اولین بار به زمین بیاید، به آن، «خودیت واقعی» یا «خود حقیقی» اطلاق می شود، زیرا با ادغام روح بشری مربوط به اولین جسم زمینی در روح ملکوتی، مرحله کمال کلید می‌خورد. این روح در وضعیت کنونی، تا حدی صفات خاکی را بخود جذب نموده و دیگر روح ملکوتی خالص نیست.س
مطلب مهم دیگر آنکه، رنگ هاله یک خودیت واقعی، در واقع نشان دهنده صفت بارزتر آن روح می باشد. اما رنگ روح، مربوط به پیشرفت و درجه سیر کمال آن روح است. این رنگ با درهم آمیختن روح ملکوتی   ( یا خودیت واقعی) با روح بشری، کمی کدر می شود.س
ذره الهی نیز در واقع نقش مغز را برای روح بازی می‌کند اما اثرات آن بر روی روح یکسان است. در حقیقت آنچه باید مورد توجه قرار گرفته و گسترش یابد، همین ذره الهی می باشد. در نتیجه باقی اجزاء روح، تنها ابزاری برای اجرای این مهم هستند. در مقالات آتی، ذره الهی مورد بررسی دقیقتر قرارخواهد گرفت.س


پانویس ها
[1]Header 
[ 2] Primer 
به مفهوم اولیه می باشد. روح بشری پریمر هنوز در مراحل اولیه تشکیل شدن می باشد
 [3] Electromagnetic
[4] 3G

شناسنامه این مقاله

تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش

:منابع
آثار استاد نورعلی الهی
همینطور کتاب «انسان از دیدگاه دانشگاه سیرکمال»س
نویسنده: فرامرز تابش

 
......................................................................................................................................................
:کد مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان
OstadElahi_FaramarzTabesh_Ug,l jgtdrd-lfpe n,l-rslj iajl-lvpgi favd-foa h,g
.....................................................................................................................................................
مطالب مقاله شماره بعد:س
عملکرد ابر کوانتمی بشری در سطح ماده (در این سری مقالات ارائه نخواهد شد)س
وظائف روح بشری
ابزار روح بشری




.........................................................................





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر