(مقاله صوتی در انتهای صفحه)
قسمت هفتم
مرحله حیوانی
مقدمه
همانطور که در شماره قبل عنوان شد، مایلم مرحله حیوانی را بسیار خلاصه تر از آنچه در کتاب «زیست شناسی بعد دوم» مورد بررسی قرار داده ام، ارائه دهم. یکی از دلایل آن این است که تبلور همه آنچه تا انتهای مرحله حیوانی رخ می دهد، در مرحله بشری نمود پیدا می کند و در مرحله انسانی معنا می یابد. در نتیجه، عمده بحث ما در این سری مقالات، در واقع از مرحله بشری به بعد خواهد بود. با این وصف تصمیم گرفتم تا مرحله حیوانی را از کتاب «انسان از دیدگاه دانشگاه سیرکمال» برداشته و مستقیمن در اینجا بازتاب دهم. همانطور که گفته شد، این مرحله در این کتاب ، بسیار خلاصه تر از آنچه در کتاب «زیست شناسی بعد دوم» تجزیه و تحلیل شده، می باشد.س
منطق ایجاد گیاهان
در انتهای مرحله جمادی، روح می آموزد که چگونه باید استخوانبندی و اسکلت سازی یک سیستم بیولوژیک را ایجاد کند. در پایان مرحله گیاهی، ارواح ، ضمن آنکه آنچه در مرحله جمادی آموخته اند، با ایجاد سلولز گیاهی به اجرا درمی آورند، رشد به مفهوم فراگیری کار با کروموزموها، برای تقسیم سیتوپلاسم و ازدیاد سلولها از این طریق را نیز به نمایش می گذارند. با این وصف، به عنوان یکی از دلایل لزوم وجود این مرحله، فراگیری کار با ژنها و ایجاد پدیده رشد می باشد. به عقیده من، ایجاد مرگ برنامه ریزی شده سلول[1] نیز در همین مرحله به وسیله ارواح آموخته شده، به اجرا در می آید.س
ابر کوانتمی (روح)حیوانی
شاید بتوان موجودی ابتدایی چون تریشوپلاکس[2] با تنها چهار سلول را اولین موجود در سطح حیوانی نامید. زیرا که این موجود قادر به حرکت بوده، از طریق تقسیم سلولی تولید مثل کرده و از گیاهان، یعنی جلبک تغذیه می نماید. اما همین موجود ابتدایی، در همه هسته های سلولهای خود، دارای ۱۲ کروموزوم است. گرچه تولید مثل این موجود هنوز غیر جنسی می باشد، ولی تمام خصوصیات لازم برای آنکه در پل میان مرحله ای حیوانی دسته بندی شود را داراست.س
از آنجا که پتانسیل های کوانتمی گیاهی کمال یافته، در مرحله گیاهی، نحوه کار و تاثیر گذاری بر روی ژنها را آموخته اند، می توانند از این مقطع به بعد، فقط در امر تاثیر گذاری بر روی نسل بعدی و یا ایجاد تغییراتی در همین نسل حاضر، در کنترل یک ساختار مادی حیوانی شرکت جویند.س
بحث در مورد آنکه آیا ارواح گیاهی و یا حیوانی، قادر به ایجاد کروموزومها با چیدن عناصر اولیه در کنار هم در قالب نکلوتیدها باشند یا خیر، یک تحقیق تمام عیار و عمیق را می طلبد. من با اطلاعاتی که در حال حاضر در اختیار دارم، این امر را غیرممکن نمی دانم، زیرا این روند میتواند با تغییراتی در ماده کروماتین دی ان ای امکان پذیر باشد، از آن گذشته نباید فراموش نمود که نقشه و طرح اولیه خلقت در هر حال در اختیار الکترون می باشد و الکترون در همه جا موجود است. با این همه، این امکان در این کتاب مورد بحث قرار نخواهد گرفت. س
بدنبال مرگ یک تریشوپلاکس و با جدا شدن روح از بستر مادی، یعنی جسم این موجود، روند سیر کمال، همانست که در مراحل جمادی و گیاهی تشریح شد، با این تفاوت که در مرحله حیوانی و یا حتی در بخشی از مرحله گیاهی نیز، سروکار ابرهای کوانتمی آزاد و یا غیر آزاد، با ایجاد تغییرات در همان بستر می باشد. در این حالت، تمرکز این ارواح، بر ایجاد کروموزومهای جدید[3] ، از طریق تاثیر گذاری بر روی کروموزومها در مرحله لقاح، برای ایجاد نسل جدید می باشد. این تمرکز می تواند حتی بر روی ژنها اعمال شود که در این صورت باعث ایجاد خصوصیتهایی در آن می شود. در این امر، برخی از فاکتهای هفت عامل خلقتی مورد بحث استاد الهی در حد بسیار زیادی موثر هستند و این دو پروسه بر روی یکدیگر تاثیر می گذارند.س
باید توجه داشت که ابرهای کوانتمی آزاد را به پتانسیل های آنالوگ و هومولوگی اطلاق می نماییم که در فضا بر اثر مردن گیاهانی ساده و یا درختان کهنسال، موجود می باشند. در حالی که اصطلاح ابرهای کوانتمی غیر آزاد را برای پتانسیل های کوانتمی گیاهان و یا حیواناتی بکار می بریم که در اثر خورده شدن، جذب ابر کوانتمی کل آن گیاه و یا حیوان شده اند. برای مثال تغذیه ماهی از پلانگتون ها و یا یک گاو از علف. بدیهی است که در مورد یک گیاه، استفاده از کود گیاهی به منزله خورده شدن تلقی می شود.س
حیوانات ابتدا در قالب شکار به وجود می آیند و در دورههای بعد، در قالب شکارچی ظهور می نمایند. این بدان مفهوم است که ارواح حیوانی که سطوح پایین تر در مقطع حیوانی را طی نموده اند، جذب یکدیگر شده در ایجاد نسل جدید نقش ایفا میکنند. روح حیوانی در این رده، هنوز با پدیده خشونت برای تنازع بقاء از طریق درندگی آشنا نیست. از اینرو خود، شکار می شود و با کسب تجربه پدیده خشونت، اثرات آن در بانک اطلاعاتی روح، بصورت کدهایی مشخص ثبت می شوند.س
در این حال، این پتانسیل های کوانتمی، بعد از جدا شدن از بستر مادی خود، تنها جذب ابرهای کوانتمی خاصی می شوند که در جهت ایجاد یک روح حیوانی درنده، مشغول جذب پتانسیل های مناسب هستند. این امر یک نوع تعادل در روح حیوانی ایجاد می کند. با کلامی دیگر، روح این حیوان، هر دو تجربه شکار شدن و شکار کردن، و یا با زبان ساده تر، مظلوم و ظالم واقع شدن و جنگ و صلح را کسب نموده در خود ذخیره می کند. این تجربه، این ابر کوانتمی را در مقطع حیوانی، از منظر درجه کمال، در رده ای بالاتر قرار میدهد.س
ترک جسد حیوانی توسط ابر کوانتمی
س ۱- سناریوی اول: مرگ طبیعی
پس از آنکه یک حیوان، بطریق طبیعی بمیرد، روح حیوانی، جسد را ترک می کند. این امر از این جهت قابل اثبات است که در اولین مرحله پس از مرگ، روند رشد متوقف شده، پروسه تجزیه آغاز می شود. در این مرحله، چیزی که رخ داده، آنست که بر اثر تبادل اطلاعات و فعل و انفعالات درونی روح حیوانی و تعامل با جهان کوانتمی اطراف، در جهت دفع ضرر و جلب منفعت، در راستای تامین بقاء سیستم، این روح، تجربه لازم را بدست آورده است، به همین دلیل بستر مادی را ترک می گوید تا راه سیر کمال خود را با مشارکت در ایجاد بستری پیشرفته تر ادامه دهد.س
با ترک جسم، روح حیوانی در این حالت، در واقع یک پتانسیل کوانتمی است، زیرا هنوز در ایجاد موجودی دیگر مشارکت ندارد. این روح برحسب کدهای بانک اطلاعاتی خود، جذب ابرهای کوانتمی دیگر شده و یا پتانسیلهایی با کدهای مناسب و درخور کدهای خود را جذب می کند.س
س ۲- سناریوی دوم: حیوان کشته میشود
در بسیاری از ادیان، برخی از حیوانات را ذبح نموده به عنوان قربانی مورد استفاده قرار می دهند. در این حالت، چون این حیوانات، طبق یکی از قواعد خلقت که همان عامل هفتم از هفت عامل خلقتی می باشد و با عنوان "مشیت الهی" مشهور است، قربانی میشوند، در درجه ای از سیرکمال قرار میگیرند که قابلیت تبدیل شدن مستقیم به یک روح بشری مستقل را دارا می باشند. در این حال نیز، گروهی از حیوانات نذر و قربانی شده به یک بشر تبدیل خواهند شد[5][سند مربوطه].س
البته کاملن به این موضوع واقف هستم که ممکن است آنچه گفته شد، نظر گروه های مخالف قربانی کردن حیوانات را تامین نکند، اما در هر حال، واقعیت همان است که گفته شد، زیرا منطق نهفته در این امر، تسریع در سیرکمال روحی این حیوانات است که در مرحله حیوانی به کمال مقطعی خود دست یافته اند. س
باید در نظر داشت که این روند، دارای پیچیدگیهای زیادی می باشد. لازم است در آینده، این امر بوسیله محققان و پژوهشگران حقیقی و راستین که مورد تایید مبدا نیز خواهند بود، بدقت مورد بررسی، کنکاش و تجزیه و تحلیل علمی که بر اساس آزمایشات آکادمیک و تجربیات عینی آزمایشگاهی استوار است، قرار گیرد.س
هدف تعیین شده برای این مقالات، بررسی حقایق دروس استاد الهی و انطباق آنها با علوم رایج، بر اساس خلاصهنویسی و عدم دخول به لایههای عمیقتر مباحث است، چه، این مهم در دو کتاب دیگر، "زیست شناسی بعد دوم" و "آفرینش از دیدگاه استاد الهی. فیزیک نوین ذرات" مطابق با علوم زیست شناسی، فیزیک ذرات، ژنتیک و مکانیک کوانتم، تئوریزه شده به انجام رسیده است.س
در ادامه روند تجزیه در هر دو سناریوی یاد شده فوق، آنچه باقی می ماند، انواع پتانسیل هایی می باشند که تحت جاذبه مغناطیسی ابر کوانتمی آن حیوان، با هم در حالت تعامل و همکاری بوده اند. برای مثال، پتانسیل کوانتمی( روح) معده، پتانسیل کوانتمی مغز، زبان و غیره. هر کدام از این پتانسیلها دارای خواص ویژه خود می باشند که با خواص دیگر اجزا متفاوت است.س
حقیقت مستتر در آنچه فوقن گفته شد در طب سنتی ایران، هندوستان و چین به وفور مورد استفاده قرار میگیرد. برای مثال چینیها برای تقویت قوه باء یا همان توانایی جنسی، از آلت تناسلی خشک شده ببر، سود میجویند و یا در ایران گفته میشود خوردن معده گوسفند برای رفع امراض معدوی مفید است. در این راستا، ابر کوانتمی مربوط به هر کدام از اجزاء ، تا زمانی که آن عضو در محیطی مناسب قرار گیرد و در بعد مادی، شرایط زیست، مهیا باشد، تا انتهای انقضای زمان تعیین شده برای هر عضو، آن عضو را ترک نمیکند، لذا مرحله اضمحلال جسم آغاز نمیشود. با این حال، روح (ابر کوانتمی) به مدت معینی میتواند با بستر مادی خود در ارتباط بماند و پس از آن، این روح نیز در قالب یک قطعه پتانسیل با اطلاعاتی ویژه، آن عضو را ترک میکند و در نتیجه، ابرهای کوانتمی کوچک و ساده تر، آزاد شده، ماده را دچار تجزیه به عوامل بنیادین تر می کنند .س
این روند تا جایی پیش میرود که عناصر اولیه به خاک، هوا یا آب باز میگردند.س
یک حیوان باید دارای یک اسکلتبندی مخصوص بخود باشد و ضمنن اعضای آن بتوانند رشد و نمو نمایند. هر دوی این خصیصه ها در دو مرحله پیشین، یعنی در مقطع جمادی و گیاهی، توسط روح، با طی قرنهای متمادی کسب تجربه در پروسه یادگیری و بکار بستن آن آموختهها، به بالاترین درجه ممکن کمال خود رسیده است. حال در مرحله حیوانی، باید صفات مثبت مانند شجاعت و یا رفتار مادرانه و همینطور صفات منفی چون درنده خویی و خساست، که در مراحل پیشین بطور غیر محسوس و رقیق تر موجود بودهاند، قوام یافته، بطور آشکار تر ظهور یابند.س
با مورد مطالعه قرار دادن حیوانات، میتوان حداقل یک صفت بارز برای هر حیوان یافت. برای مثال، سخت کار و سخت کوش بودن و همینطور خساست در مورچه، وفاداری در سگ، نجابت در اسب، شجاعت در شیر و بسیاری صفات حیوانی دیگر که در حیوانات مختلف قابل مشاهده می باشند. این صفات مثبت و منفی، در این مرتبه از سیرکمال روحی، به پخته ترین حد خود میرسند تا در مرحله بعدی، در قالب یک روح بشری، بتوانند نقش بزرگی ایفا نمایند. س
در مقالات آتی، به این مطلب بطور عمیق تر خواهیم پرداخت.س
بنابراین:س
".مرحله حیوانی، مرحله بروز و قوام یافتن صفات مثبت و منفی حیوانی - بشری می باشد"
این بخش را با یک مثال حقیقی و ملموس به انتها می بریم.س
یک مثال
ساعتی پیش از آنکه این مقاله در سایت پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان، ویراستاری شود، برای پیاده روی روزانه به جنگلی که در چندصدمتری دفترکارم در شهری در آلمان قرار دارد، رفته بودم. ناگهان از دور، صدای خُرناس بسیار بلند و خشمگینانه حیوانی را شنیدم، و از آنجا که در همان محل، محوطه بسیار بزرگی را به گوزن های وحشی اختصاص داده اند، متوجه شدم که این غرش های ممتد، مربوط به یک گوزن می باشد و چون دلیل ایجاد چنین صدایی برایم روشن نبود، خود را به آن محل رساندم. پس از چند دقیقه، دلیل این سر و صدای عجیب برایم روشن شد. در چند متری من، یک خانم آلمانی با دو فرزندش مشغول مشاهده گوزن ها بود. در آنطرف فَنس، گله گوزن، متشکل از یک گوزن نر و حدود ده گوزن ماده به چشم می خورد. ماده ها، خود را به پشت فنس، جایی که ما انسانها ایستاده بودیم می رساندند، اما هر بار، آن گوزن نر با شتاب، خود را میان فنس و گوزن های ماده قرار می داد و با غرش های بلند و با حرکات تهدید آمیز شاخهای خود، ماده ها را از فنس دور می کرد و تا فاصله حدود ده متری، آنها را به عمق محوطه، فراری می داد و پس از آنکه مطمئن می شد که هیچ ماده ای کنار دیوار حفاظتی قرار ندارد، به چَرا مشغول می شد. ماده ها که گویا سر تسلیم شدن به خواسته گوزن نر را نداشتند، مجددن به ما نزدیک می شدند و باز آن گوزن نر با مشاهده این وضعیت به آنها حمله می کرد و بدینوسیله ماده های مورد حمایت خود را از موجودات ناشناسی به نام انسان دور می ساخت. این عمل، در عرض حدود پانزده دقیقه ای که من مشغول مطالعه آنها بودم، حدود ده بار اتفاق افتاد و من پس از آنکه نتیجه دلخواه خود را از این ماجرا بدست آوردم، آنجا را ترک نمودم.س
بررسی علمی مشاهدات
عملی که گوزن نر بدان مبادرت می ورزید، در واقع، نتیجه تبلور اثرات چند صفت بارز در این سطح از مرحله حیوانی بود. از این میان ما فقط به سه مورد می پردازیم:س
س ۱- صفت اول: حس مسئولیت
س ۲- صفت دوم: حس تملک
س ۳- صفت سوم: حس تعصب و غیرت از نوع حیوانی آن
در مورد صفت اول و دوم نیازی به تشریح نیست زیرا همه متخصصان حیوانشناس، این دو صفت را در حیوانات می شناسند و مورد تایید قرار می دهند. در بررسی هایی که جدیدن در مورد شیرها در آفریقا به انجام رسیده است، متوجه شده اند که شیرهای ماده، بچه شیرهایی که پدر و مادرشان، به هر دلیلی، مرده اند را مابین بچه های خود می پذیرند و حتی به آنها از سینه خود شیر نیز می دهند. این امر، تایید کاملی بر وجود صفت مسئولیت پذیری در بالاترین حد آن در حیوانات است. گرچه این صفت، در گروه های دیگر حیوانی تا این حد، تکامل یافته نیست، اما وجود دارد. فیلم کوتاه دیگری در یوتیوب نشان می داد که یک جگوار سیاه به یک میمون ماده در حال زایمان، حمله برد. جگوار، این ماده را رها کرد و از دریدن آن خودداری نمود و درعوض، نوزاد او را به بالای درخت، به جای امن برد و آنطور که در نظرم هست، تا چند روز از او نگهداری نمود، زیرا مادر او در هر حال از ترس مرده بود. س
در مورد صفت تملک نیز سخن به درازا نخواهد کشید، زیرا در همه گزارشاتی که در مورد گروه های مختلف حیوانی تهیه شده اند، شاهد آن هستیم، نر یک گله که ریاست آن گله را برعهده دارد، برای محافظت از نرها، ماده ها و توله های گله، با نر ناشناس غریبه ای که می خواهد وارد گله شود، تا حد مرگ می جنگد.س
و اما در مورد صقت تعصب و غیرت در حیوانات، ممکن است بحث طولانی شود و از حوصله خوانندگان این سطور خارج شود. از اینرو سعی می کنم تا آنجا که ممکن است، بطور خلاصه این مطلب را تشریح نمایم. مقدمتن باید در نظر داشت که حیوانات، مانند انسان همیشه آماده آمیزش جنسی نیستند. عمل جفتگیری در زمانهای ویژه، اکثرن در فصل بهار صورت می پذیرد. گرچه گوزنها می توانند در همه مدت سال به جفتگیری مبادرت ورزند، اما این عمل در اکثر اوقات در فصل پائیز و زمستان صورت می گیرد و این در حالی است که ماده این نوع حیوان، فقط مدت کوتاهی، بین ۱۲ تا ۲۴ ساعت، آمادگی جفتگیری را دارد. بنابراین، رانده شدن ماده گوزنهای کذایی، بوسیله گوزن نر که فوقن شرح آن رفت، به دلیل حس شهوت و زمان جفت گیری نمی تواند باشد. از طرف دیگر، این حیوان، هر بار که ماده ها را از فَنس جدا می کرد، برای چند ثانیه، درست روبروی ما می ایستاد و بطور خیره، نگاه شماتت باری به ما انسانها می انداخت و در پی آن، کار دور کردن ماده ها از فنس را ادامه می داد و این نگاه، هربار در همه اکسونهای او به همان صورت که تشریح شد، انجام می شد.س
اگر بخواهیم صفت غیرت و تعصب را بدرستی و عمیقن مورد بررسی قرار دهیم، باید مقاله ای جداگانه در بخش روانشناسی تهیه شود. در اینجا هدف ما آن است که اثبات نماییم، همه صفات ساده و غیر ترکیبی بشری، از مرحله حیوانی انتقال یافته اند و این، غیر از صفاتی است که از زندگی های گذشته، در خودیت واقعی هر انسان باقی مانده است. از اینرو در اینجا بطور خلاصه به این واقعیت اشاره می شود که صفت غیرت و تعصب، صرف نظر از تاثیرات فاکتهای دیگر، از حس تملک نیز متاثر است. نگاه شماتت بار این حیوان به ما، برای من خبر از وجود این صفت، در این حیوان را می داد. باید در نظر داشت که برخی از صفات مرکب، در حیوانات نیز وجود دارند، اما این صفات می توانند در مرحله انسانی، از حالت طبیعی خارج شوند و بطور خطرناکی ابعاد دامنه دار منفی و ضدانسانی بخود بگیرند. این مطلب در مقالات آتی، زمانی که روح بشری و روح ملکوتی بطور علمی تشریح شوند، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.س
نسل آینده محققان دانشگاه سیرکمال، باید زندگی حیوانات را از دیدگاه این دانشگاه، دقیقن بررسی نماید، تا به اسرار بیشتری در این مرحله دست یابند. س
سوالات مربوط به این بخش
سوال
آیا ممکن است مکانیزم علمی تغییر جهت یک روح از یک سطح به سطح دیگر در مرحله حیوانی را توضیح دهید؟
:جواب
از نظر علمی، روح از پائین ترین سکانس در پائین ترین سطح، برای مثال دریک اتم هیدوژن تا ورود به مرحله بشری، همیشه در پی یافتن وضعیتی پایدارتر از وضعیت سابق خود می باشد که استاد الهی آن را تنازع بقاء نامیده اند. پس از بارها رفت و آمد در یک وضعیت خاص، بالاخره در انتهای یکی از این وضعیت ها، روح به این امر مهم واقف می شود که این جسم کنونی او ناقص است و باید فرم بهتری از بدن فیزیکی وجود داشته باشد که باعث سهولت زندگی می شود. این حالت زمانی پیش می آید که همه کوانتومگنتیکهای روحی آن موجود به کمال مقطعی خود دست یافته باشند. در این حال، یک کد ویژه در روح ایجاد می شود که پس از مفارقت آن روح از بدن فیزیکی خود، اجازه نمی دهد که آن روح به پتانسیل پریمر همان نوع موجود بپیوندد، بلکه این روح را به مجموعۀ روحی دیگری که یا در حال موتاسیون است و یا نوع پیشرفته آن موجود می باشد، سوق می دهد.س
یک مثال:س
در یک برنامه تلوزیونی نشان می داد که یک گله شیر، متشکل از یک شیر نر، چند شیر ماده و چند توله شیر، در میان گندم زار به جائی رسیدند که یک روباه زخمی در میان راه افتاده بود و قدرت حرکت نداشت. همه می دانند که روباه یکی از بهترین طعمه های شیر است، از اینرو شیرها به طرف روباه مجروح حمله بردند، ولی ناگاه یکی از ماده شیرها، خود را میان گله و روباه قرار داد و با حمله ای کوچک و تهدیدآمیز به طرف گله، آنها را از حمله به روباه منصرف نمود و خودش مابین روباه زخمی و گله شیر، روی زمین نشست، طوری که روی او بطرف گله و پشتش به روباه بود. این شیر ماده، مدتی را در همان حال سپری نمود تا روباه زخمی که کمی بخود آمده، جرآت یافته بود، لنگان لنگان صحنه را ترک گفت و خود را در درون گندم زار مخفی نمود.س
حال سوال این است:س
س ۱- چرا این شیر ماده چنین رفتاری از خود نشان داد؟
س ۲- به چه دلیل شیرهای دیگر قصد حمله به روباه را داشتند؟
جواب آن است که آن شیر ماده به کمال مقطعی خود دست یافته است و پس از مرگ، دیگر هرگز به مجموعۀ روحی یک شیر نخواهد پیوست، زیرا همانطور که توضیح داده شد، همه کوانتومگنتیکها (و یا همان صفات) او به تکامل رسیده اند و نتیجتن، آن کد مخصوص در روح بوجود آمده و روح این شیر را اینبار به سمت روح بشری پریمر که قرار است یک بشر را در رحم یک مادر بوجود بیاورد می پیوندد. این روح به این درک نائل آمده است که این نوع بدن فیزیکی بسیار ناقص است، زیرا برای حیات بیولوژیک آن باید دیگر حیوانات را پاره کرد. البته در این مثال نه تنها یک سطح، بلکه یک فاز نیز تغییر کرده است.س
در مورد دیگر شیرها باید گفت که آنها هنوز به پختگی روحی این شیرماده نرسیده اند. از اینرو در صدد حمله به طعمه خود می باشند که امریست طبیعی. این امر دقیقن مابین انسانها نیز دیده می شود.س
شناسنامه این مقاله
تحقیق و پژوهش: فرامرز تابش
:منابع
:کتابهای
س«انسان از دیدگاه دانشگاه سیرکمال» س
نویسنده فرامرز تابش
و همچنین آثار استاد نورعلی الهی
...........................................................................................................................................
کد ویژه مقاله در آرشیو پژوهشکده اندیشه آنلاین آلمان:س
OstadElahi_FaramarzTabesh_ug,l jgtdrd-lfpe n,l-rslj itjl-lvpgi pd,hkd
..........................................................................................................................................
[1] Apoptose
[2]Trichoplax
در عمل لقاح در مرحله کراسینگ اُور Crossing over[3]
س[4]سند ۴۸. حیوانات شکارشونده و شکارکننده
آثار الحق جلد دوم صفحه ۲۰۵، پاراگراف دوم:س
حیوانات اول ماکول می شوند و بعد آكل می شوند.س
ماکول به مفهوم خورده شونده (در این کتاب به مفهوم شکار). آکل به مفهوم خورنده، س
در این کتاب (به مفهوم شکارچی) فرهنگ فارسی عمید.س
س[5]سند ۲۱.حیوانات نذر و قربانی شده و سیرکمال آنها
آثار الحق۱، گفتار ۸۹۵ صفحه ۲۶۶خط ششم:س
...یعنی گروهی از گوسفندهای نذر شده تبدیل به یک بشر بشوند (می شوند)س.....
س[6]سند ۴۹، ۵۰ و ۵۱. صفات حیوانات
از جمله آثار الحق۱. گفتار ۱۲۲۳. در مورد صفات زنبور، موش صحرایی، سگ و گربه،س
سگ و گربه و طيور، زلزله را یک ساعت پیش از وقوع می فهمند....
آثار الحق ۱،گفتار ۱۲۲۷:س
سگ وقوع زلزله و مرگ صاحبش را پیش بینی می کند...
آثار الحق ۱،گفتار ۱۲۳۱:س
کلاغ چشمش به هرکس بخورد، فورن سن او را تشخیص می دهد.... مار تنگ نظر و حریص است..س
حیوانی از بره (گوسفند) بی اذیت تر و پرمنفعت تر در دنیا نیست.س
مقاله بصورت صوتی برای نابینایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر